مشکل تأمین انرژی برق در عراق و لبنان و برخی کشورهای دیگر همیشه وجود داشته است و مخصوصا در این مناطق که دسترسی به برق ارزان و در دسترس مساله ای جدی به شمار می آید.

هر کسی بتواند این فرصت را به دست بیاورد و آن را مدیریت کند قدرتی بسیار قابل توجه در اختیار خواهد داشت. در لبنان که تولید برق دولتی هیچگاه جوابگوی نیازهای عمومی نیست و همیشه زندگی عادی مردم با موتورهای برق و ژنراتورهای کوچک و بزرگ عادی یا صنعتی می گذرد، واسطه های ریز و درشت تامین برق خود به تشکیلاتی مافیایی تبدیل شده اند و گردش اقتصادی عجیبی را شکل داده اند که محاسبه ارقام آن نیز آسان نیست.

روزی مرحوم شهید رکن آبادی که سفیر جمهوری اسلامی ایران در لبنان بود و با تلاش و مجاهدتی عجیب کار خود را دنبال می کرد، با شور و حرارتی فراوان گفت که بالاخره پیگیری های مکرر ما برای حل مشکل برق دارد به نتیجه می رسد و یکی از سه گزینه پیشنهادی ما ( انتقال تکنولوژی، فروش برق، یا ارسال برق از طریق استقرار یک کشتی در بندرگاه ) به زودی تصویب خواهد شد و از این بابت بسیار خوشحال بود.

به ایشان گفتم من بر خلاف شما نه تنها امیدی به تحقق این هدف ندارم، بلکه مطمئنم که به هیچ وجه نخواهند گذاشت این اتفاق به دست ایران رقم بخورد، زیرا گذشته از آن که راه درآمدهای میلیاردی واسطه ها گرفته می شود، فرصتی برای عرض اندام ایران به وجود می آید و این قدر مساله برق مهم است که هر کسی بتواند آن را حل کند به قهرمان بلامنازع جامعه تبدیل می شود و خدایی خواهد کرد!

برای همین حتی اگر به قیمت ایجاد یک جنگ هم باشد نمی گذارند این افتخار  نصیب ایران شود.

آن روزها وجود امکانات اولیه زندگی مانند برق و آب و گاز در ایران با هزینه کم موجب غبطه و حسرت غالب کشورهای همسایه بود و گستردگی این دسترسی ها در نقاط مختلف ایران برای بسیاری از همسایگان ما عجیب به نظر می رسید.

خود من بارها شنیده بودم که برخی شهروندان لبنانی از عدم قطعی برق در ایران و دسترسی شبانه روزی به برق ارزان و دولتی اظهار تعجب می نمودند و با اشاره به مشکلات زندگی خود، وضعیت شان را با شهروندان ایرانی مقایسه می کردند.

این روزها که قطعی مکرر برق در گرمای کم سابقه تابستان، هم زندگی روزمره هموطنان ما را با سختی مواجه ساخته و هم مشکلات جدی در کسب و کارها و مشاغل ایجاد کرده، دوباره بعد از چند سال به یاد آن تهدید جدی افتاده ام.

شاید پنجاه سال قبل دسترسی به برق این قدر اهمیت نداشت، اما امروز که برق تنها برای تامین روشنایی استفاده نمی شود و تغییر سبک زندگی همه امور روزمره را تغییر داده و ابعاد گوناگون را تحت الشعاع قرار می دهد همه چیز از تجهیزات درمانی بیمارستان تا امکانات ارتباطی کاملا به برق وابسته است.

امروز دیگر برق فقط برق نیست، که به جای چراغ نفتی مثلا چراغ برقی را روشن کند، بلکه عامل اصلی حرکت اقتصادی و جریان طبیعی زندگی مردم است. نمی دانم از نظر فنی، مشکل فعلی برق از فرسودگی شبکه است و کمبود نیروگاه است یا سوء مدیریت و فشار تولید و استخراج بیت کوین، اما این واقعیت غیر قابل انکار را هم در لطیفه های تلخ فضای مجازی و هم در شکایت و آزردگی مشهود فضای حقیقی می بینم که مردم مشکل برق را به عنوان نمونه ای از بی تدبیری و ناتوانی ما به شمار می آورند.

اکنون دیگر، برق فقط برق نیست که بگوییم اگر ساعتی نبود، با شمع و فانوس می توان به سر برد بلکه بخواهیم یا نخواهیم، حالا برق شاهرگ حیاتی زندگی اجتماعی مردم است که اگر قطع شود فرصت زیادی برای ما باقی نخواهد گذاشت و باید با شتاب و سرعت برای کمکهای اولیه و احیای قلبی بیمار اقدام کرد.

محمدرضا زائری

* منتشر شده در روزنامه شهرآرا