به عنوان یک مدرس سیاسی دانشگاه همیشه به دنبال این سوال بودم که چرا باید یک مقطع مهم تاریخی کشورمان یعنی فتح ایران توسط ارتش متفقین در سال ۱۳۲۰ به دست فراموشی سپرده شود و کسی از آنچه در آن سالها بر ایران گذشته سخنی نگوید. موضوعات مهمی مانند تسخیر چند روزه ایران، عدم مقاومت […]

به عنوان یک مدرس سیاسی دانشگاه همیشه به دنبال این سوال بودم که چرا باید یک مقطع مهم تاریخی کشورمان یعنی فتح ایران توسط ارتش متفقین در سال ۱۳۲۰ به دست فراموشی سپرده شود و کسی از آنچه در آن سالها بر ایران گذشته سخنی نگوید.

موضوعات مهمی مانند تسخیر چند روزه ایران، عدم مقاومت ارتش ایران حتی برای یک روز در برابر دشمن، تبعید رضاخان، حضور مخفیانه محمدرضا پهلوی برای قسم در مجلس شورای ملی، استفاده از امکانات ایران خصوصا راه آهن برای پیروزی در جنگ جهانی دوم، حضور بدون اطلاع روسای سه کشور آمریکا، شوروی و انگلیس در ایران و قتل و عام یک سوم مردم ایران به علت جنگ و گرسنگی؛ نیازمند صدها ساعت بحث و گفتگو برای کسب عبرت است. عبرتی که هرگاه از دانشجویان مدعی در کلاس درس احوالات آنرا جویا شدم، کمتر از پنج نفر از آنچه گذشته مطلع بودند.
به ناگاه عکسی از سفارت خانه روس بیرون آمد که عامدانه یادآوری می کرد حضور استالین، چرچیل و روزولت در کنفرانس تهران در سال ۱۳۲۲ که اکنون دو سفیر روس و انگلیس روی مبل نشسته و یک صندلی را برای سفیر آمریکا خالی کرده اند تا تجدید خاطراتی داشته باشند از روزهای اشغال خفت بار ایران در روزگاری که رضاخان حاکم ایران بود.
انتشار این عکس را باید مغتنم شمرد و از آن به عنوان یک نشست بصیرتی برای روشنگری جوانان نهایت استفاده نمود. خصوصا اینکه چند روز دیگر سالروز کودتای ۲۸ مرداد است و بعد از آن سالروز حمله آخرین تسخیر ایران در دوره پهلوی است، دوره ای که عده ای بدون هرگونه مطالعه و تحقیقی آنقدر آنرا سفید می کنند که بیان حقیقت آنچه بر ایران در دوره رضاخان و محمدرضا پهلوی گذشته، یک داستان تخیلی محسوب می شود.
نباید به راحتی از کنار این عکس گذشت، نباید انگلیس و حتی روسیه را با فکر تمسخر و یا بازی با افکار عمومی ایرانیان راحت گذاشت، باید آنقدر روایت اصلی این عکس را یادآوری نمود تا عده ای تاریخ سیاه آن دوران را به دروغ سفید نکنند و به یاد آوردند که به یمن وجود رضاخان و پسرش چه بر ایران گذشته که طی آن یک سوم جمعیت ایران از بیماری و گرسنگی تلف شدند. فاجعه ای که شاید نمونه اش در حمله مغول صورت گرفته باشد.
حتی باید داستان آن صندلی خالی را نیز یاد آورد، صندلی که جای سفیر کشوری است که مدعای کدخدایی جهان را داشته و دارد و اکنون ۴۲ سال است که به هر دری می زند اما نمی تواند به ایران ورودی داشته باشد. ورودی که اکنون با اجازه و قانونی هم ممکن نیست، دقیقا بر خلاف آنچه سالها پیش انجام می داند و طی آن بدون حتی یک اطلاع (نه اجازه) وارد ایران می شدند و هر کاری می خواستند انجام می‌دادند.
دقیقا باید به این عکس پرداخت و گفت که ایران آن کشور سال ۱۳۲۰ نیست که بشود آنرا تسخیر کرد و کنفرانس جنگ در آن برگزار کرد، اکنون اینجا ایران ۱۴۰۰ است، کشوری که اگر یکی بزنی ده تا می خوری، حال فرق نمی کند، روسیه باشد یا انگلیس یا آمریکا، فقط کافیست داستان عین الاسد یا یا نفتکش انگلیسی یا سربازان خود خیس کرده آمریکا و انگلیس را در ذهن مرور کنیم.
حال بیایید ما هم ادامه این عکس را نشان دهیم، بیایید داستان آنرا برای همه تکرار کنیم، بیایید نشستی که سفارت روسیه آغازگر آن بود را ادامه دهیم تا قدر آنچه امروز هستیم و اقتداری که داریم را بیش از گذشته بدانیم.

 

✍️دکتر سید محسن هاشمی