دردنامه رئیس شورای اسلامی شهر شیراز در واکنش به برخی انتقادات مطرح شده طی یک هفته اخیر در مورد سفر مدیران شهرداری شیراز به نمایشگاه اکسپو ۲۰۲۰ امارات در سی و هفتمین جلسه شورای شهر شیراز واکنش های مختلفی را به همراه داشت.

به گزارش آینه فارس، یکی از مخاطبان آینه فارس طی یاداشتی به برخی اتفاقات این روزهای شیراز واکنش نشان داده است:

پرده اول:

-شیراز
-دی ماه ۱۴۰۰
-جلسه سی و ششم صحن علنی شورا

یکی از اعضای شورا پیشنهاد می‌کند :
بازید ۲۰ نفر از مدیران شهری از اکسپو دبی!

سر و صدا ها بلند می شود ، همه اعتراض دارند،
عده ای همصدا با مردم غُر می‌زنند!

سخنگوی شورا اعلام می کند از اول مخالف طرح این پیشنهاد بوده ، باز هم اعتراض ها ادامه پیدا می‌کند،
عده ای باز همصدا با مردم غُر می زنند!

جریانِ دلسوزِ مردم ، با شورا دلسوزانه می‌گویند و نقد می‌کنند و خون دل می‌خورند،
عده ای هنوز دارند غر می زنند!

اعضای شورا یکی پس از دیگری واکنش نشان می‌دهند که دلیل این کار چنین بوده و چنان بوده و …
مردم کم کم متوجه می شوند که قرار نیست کسی چمدان دبی ببندد!
عده ای هنوز دارند غر می‌زنند!

دلسوزان همه متوجه شدند که شورا به اشتباه خود پی برده است و خوشحال از اینکه اشتباه مدیران را گوشزد کرده اند و کار نتیحه داده و مسیر اصلاح شده !
اما عده ای سوزن شان گیر کرده، هنوز دارند غُر می‌زنند!

مسببین این تصمیم نابخردانه با مردم سخن می‌گویند ، از تلنگر منتقدان در اصلاح مسیر استقبال میکند و خوشحال هستند از اینکه به ایشان کمک کرده اند تا تصمیم کاملا اشتباه را اصلاح کنند!

اما هنوز عده ای پیامبر گونه به قصد تَنبُه از تصمیات غلط احتمالی آینده ! هنوز دارند غر می‌زنند!

راستی ، این جماعت چرا دارند هنوز غُر می زنند؟

مگر غُری چند حساب می‌ شود که این همه صرف دارد؟!

پرده ذوم:

و اما بعد…

به نظر می رسد این جماعت غُر غُرو ، واژگان جدیدی را واردعرصه رسانه کرده اند. پولیتِر!
به نظر می رسد چند ترم کلاس های درسِ سواد رسانه لازم است تا این واژه تدریس شود !

اینها زخم است، زخم های چرکین.
زخم هایی که حلقوم های پر از حِقد و کینه ، سالهاست از محل همین ها در خارج از مرز های این کهن دیار عاشقی، ارتزاق کرده ، جنگ راه می اندازند، دو قطبی می سازند و پادو های داخلی هم بر طبل این دو قطبی میکوبند و آب بر آسیاب ش می ریزند و هر دو ذره ای دلسوز مردم نبوده و نیستند.

امروز اگر ادعا میکنیم دلسوزیم ، زمان آن نیست که انتفاع شخصی و باندی و مسجدی! را بر منفعت مردم ترجیح دهیم و براحتی دست به پولیت! شویم و …

مردم دلسوز را ، از کینهِ توز به خوبی تشخیص می‌دهند!

اینقدر در دنیای حقیرِ کوچکِ خودمان احساس خدایی نکنیم و دلخوش به پشت پرده ها نباشیم، که هم در خفا شرمنده وجدان خود شویم( البته اگر وجدان بیداری مانده باشد ) و در جامعه انگشت نمای تفرقه!

کاش همه دلسوز واقعی مردم باشیم نه دلسوز انتفاعی! و بجای ارتزاق از جنگ های زرگریِ خودساخته، سری به سیل زدگان بیرم بزنیم!

کاش بجای لمیدن بر بالش و گوشی به دست شدن و تاختن به این و آن! سری به معتادین متجاهرِ کارتن خواب در این سرمای سخت زمستانی بزنیم، کاش کمی بجای ایجاد کسب و کار متعفن و لجن پراکن برای جوانان پاک و خامی که ادبیات نقد و نقادی را دوست دارند و چشم بسته مرید مان می شوند ، راه چاره ای دیگر می‌اندیشیدم تا اینقدر فضای سیاست زده ی مسموم استان را مسموم تر نکرده باشیم!

سنگ در دست گرفتن و سنگ به دیگران دادن و شیشه شکستن مثل بچه ها، ساده ترین کار دنیاست!

پرده آخر:

کاش بجای دسته های پولیتری، گروه جهادی تاسیس می کردیم و سعی می کردیم کمی حس خوب هم پیدا کنیم در کمک به زنان بی سرپرست حاشیه شهر، در کمک به دانش آموزان بازمانده از تحصیل، در کمک به کارگران ساختمانی بیکار مانده حاشیه خیابان ها!

باشد که همه ما رستگار شویم !
وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى ﴿طه ۴۷﴾

 

یونس سعیدی