هاجری گفت: اصرار بر هزینه بیش از 2 هزار میلیارد تومانی در دو طرح زیرگذر و روگذر گویم و فلکه قصرالدشت به بهانه روانسازی حمل و نقل ترافیک و بدون توجه ویژه به پیوست فرهنگی – اجتماعی و به بهانه کار فنی و تخصصی قابل دفاع نبوده و نیست.

آینه فارس: نطق پیش از دستور محمدرضا هاجری، عضو شورای اسلامی شهر شیراز در نطق پیش از دستور خود گفت:

 

یا خالق اللوح و القلم

درسی که می دهد به تو استاد روزگار / سرمشق عبرت است مپندار سرسری
اول: مدتهاست کتباً پیشنهاد داده، همچون دیگر کلانشهرها مانند تهران، برای استفاده رایگان یا نیم بها سالمندان، ایثارگران، خبرنگاران، مددجویان کمیته امداد و بهزیستی، دانشجویان و دانش آموزان، کارت ویژه برای استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی و اماکن تاریخی از طریق شهرداری صادر شود که عملاً کاری انجام نشده. تهران سالهاست اقدام کرده و ما همچنان درخم یک کوچه ایم.
صدها فرشته برآن دست بوسه می زنند / که از کار خلق یک گره بسته وا کند
دوم: به منظور تکریم و حفظ منزلت سالمندان در بوستانها، لازم و ضروری است سازمان خدمات شهری، با تهیه فضایی تابستانه و زمستانه برای سالمندان در بوستانها، کاری اساسی و کاربردی انجام دهد تا بتوانند بیشتر بهره ببرند.
شهرِ یاران بود و خاکِ مهربانان این دیار / مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد؟
سوم: طرح پرحامی و فراگیر مسکن ملی در بافت های فرسوده با تسهیلات ویژه معافیت ساخت و ساز و وام چهارصد میلیون تومانی در کلانشهر شیراز، بهترین فرصت برای احیا، بازسازی و بازآفرینی شهری است. ساخت ۳۰ درصد مسکن ملی در بافت های فرسوده، طرح معقول و منطقی است. اما با صد حیف و افسوس شهردار، مسکن و شهرسازی و اوقاف، تمام قد برای کمک به اجرای آن اعلام آمادگی نکرده اند.
بهتر است خود را به قیام متصل کنند تا شاهد احیای بافت های فرسوده که هویت شهر را حفظ و صیانت می کند باشیم.
لعلی از کانِ مُروّت برنیامد سال‌هاست / تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد؟
چهارم: مصوبه رسمی و قانونی خط دوم متروی جدید از میانرود تا میدان آزادی و سپس تا کلبه سعدی بوده، که ناقص، ابتر و دُم بریده اجرا شده. وقتی دستگاه حفاری از میدان آزادی بیرون آورده شد، معلوم بود ادامه آن تا کلبه سعدی عملیاتی نمی شود!

موضوع تراموا در ادامه کار، شعاری است که هیچ وقت عملیاتی نخواهد شد.
شعار داده می شود که زیرساخت های گردشگری تکمیل می شود، چگونه؟ وقتی قطار شهری حوزه آرامگاه حافظ، سعدی و دروازه قرآن و باغ های دلگشا و جهان نما حذف می شود، آنهم سلیقه ای. یک سوم مردم شیراز درحد فاصل میدان آزادی تا کلبه و بلوار نصر و سرداران و سعدی زندگی می کنند. محروم کردن یک سوم جمعیت شیراز از خدمات قطار شهری با هیچ منطق و عدالتی همخوانی ندارد. شهرداری شیراز و سازمان قطار شهری بهتر است به جای توجیه، شعار و بهانه جویی، پاسخگوی یک سوم جمعیت شیراز در مناطق ۳، ۷ و ۱۱ شهرداری باشند.
درویش را نباشد برگِ سرایِ سلطان / ماییم و کهنه دلقی کآتش در آن توان زد
پنجم: اصرار بر هزینه بیش از ۲ هزار میلیارد تومانی در دو طرح زیرگذر و روگذر گویم و فلکه قصرالدشت به بهانه روانسازی حمل و نقل ترافیک و بدون توجه ویژه به پیوست فرهنگی – اجتماعی و به بهانه کار فنی و تخصصی قابل دفاع نبوده و نیست.

لازم است شورا و شهرداری در این دو طرح، تمام زوایای آن را بررسی نموده، شکاف طبقاتی شمال و جنوب شهر را در توزیع بودجه های ناعادلانه به دره عمیق تبدیل نکنند که هلاکت بار خواهد بود. توزیع ناعادلانه بودجه مدیریت شهری با متمم و الحاقیه اصلاح شود تا مناطق محروم هم عطر و بوی عدالت را استشمام کنند.
ای که با من کج و با خود کج و خلق خدا کج / یکدمی در همه جا راست بیا ای همه جا کج
ششم: جدایی دانشکده زبان و ادبیات فارسی شیراز پس از ۷۰ سال همجواری با تربت پاک حافظ، پیشینه و هویت شهر ادبی شیراز را زیر سوال برده، مخدوش می سازد. دانشکده زبان و ادبیات فارسی شیراز از سال ۱۳۳۳ در سطح ملی و جهانی درخشیده، من بعد هم میتواند بدرخشد. احیای بناهای موجود، به شکل و شیوه ای سنتی و ارتقاء معماری اسلامی – ایرانی این بناها می بایست حفظ شود. به بهانه کمبود جا و امکانات رفاهی و امثالهم نمی توان یک هویت نهادینه شده را جا به جا کرد. علاوه بر حفظ بناهای تاریخی می توان مرکز حافظ و سعدی شناسی را در هر دو آرامگاه و کنار آنها طراحی و عملیاتی نمود.
ساختمان دانشکده زبان و ادبیات فارسی شیراز روح دارد، با انسان سخن می گوید، بوی سیمان و آهن مدرنیته را نمی دهد. بهتر است چوب حراج به داشته های خود نزنیم. بقول مرحوم شهریار:
شهریارم به دل آشفته تبریز ولی / خواجه داند که به جان شیفته شیرازم

محمدرضا هاجری