ما در پیوند بین نسلی دچار خطاهای محاسباتی شدیدی شده ایم که عمده علت آنرا می‌توان در فاصله گذاری ها مورد واکاوی قرار داد...

یادداشتی از فرزاد وثوقی- روزنامه نگار
 آینه فارس: تولید سلبریتی مثل هر تولید دیگری در سطح ملی اتفاق افتاده، می افتد وخواهد افتاد. محلات، بزرگان وریش سفیدانی را تولید می کند که گاها موجبات انسجام محلی، منطقه ای، ملی و بین المللی می شوند.
اگر در نیروهای مسلح حضور داشته باشید طبق سلسله مراتبی نیروهای شاخص و زبده تربیت و ظهور می کنند تا فرماندهی قوا را برعهده بگیرند و با اعمال تاکتیک های نوین میدان داری کنند. در جامعه ما همیشه نخبگان وستارگانی وجود داشته اند که به محبوبیت هایی رسیده اند و گاها بر افکار عمومی تاثیر گذار بوده اند.
این همان مثال الگو برداری است. گفتار، رفتار ومنش یک شخص می‌تواند هویت بخشی در جامعه را هدایت وبه سمت خاصی بکشاند. ورزشکاران و چهره های شاخص فرهنگی هنری نیز از گذشته مورد توجه عمومی قرار داشته اند تا چه رسد به سینما که یک پیام رسان وتاریخ نگار بزرگ وتاثیر گذار است. هویتی که سینما و ورزشکاران به جامعه و خصوصا نسل جوان می‌دهند یک رویداد انکارناپذیر است.
در گذشته روحانیت بیشترین وموثر ترین تاثیر را بر جامعه و افکار عمومی داشتند. بخشی از تاثیر گذاری ها به دلایل فرهنگی و سنتی سخت پذیر وبرخی به دلایل سیاسی، علمی ویا اقتصادی در سطوح حاکمیتی با مقاومت هایی همراه بوده که البته دلیل رد ویا تناقض مطلب نیست بلکه این هنر وسیاست رهبران اجتماعی است که احکام و اجرائیات را باهم مطابقت دهند. نوع وشیوه زندگی روحانیون و همزیستی شانه به شانه آنان با مردم ونیز برخورداری از فن بیان، امتیاز بزرگی برای راهبری این قشر ایجاد کرده بود. نتیجه آنکه ما وفرهنگ وتاریخ ما ونیز نوع عملکرد ما الگویی قابل نقض و پذیرش است.
در واقع عملکرد وکارنامه افراد تدریجا در جامعه الگوپذیر وفرهنگ ساز می شود. حال باید دید در سنوات گذشت خصلت مردمی بودن با توجه به نکته “مانند مردم بودن” تا چه اندازه توسط الگو سازان رعایت شده تا مردم گرد الگو های رفتاری تجمیع شوند. اینکه چرا بعضی کشور های جهان مهاجر پذیر وبرای مهاجرت دچار کثرت تقاضا هستند به دلیل همین الگو سازی از رفاه اجتماعی و شان ومنزلت انسانی است، منزلتی که فرهنگ ها را در خود مهار و الگوی تربیتی خود را جایگزین می کند.
درمقابل برخی کشور های جهان مهاجرت فرست هستند، مثلافرض کنیم اعضای خانواده ای به دلیل بد اخلاقی ویا تنگ دستی تمایلی به اشتراک وهم زیستی مسالمت جویانه ندارند. اعتیاد وطلاق، بیکاری و… هویت اجتماعی اعضای خانواده را تهدید می‌کند و اعضا تصمیم به خروج از نهاد خانواده می‌گیرند. دراین شرایط ودر نقطه شکست، اتحاد و تشکیل جبهه هویتی وشخصیتی که می‌توانسته به الگوی محلی واهلیتی تبدیل شود در جهت عکس عمل کرده است. درواقع قوای تجمیع وانسجام دچار فروپاشی می‌شود. بطور حتم شرایط خاص حاکم بر جامعه چه به لحاظ سیاسی ویا اقتصادی که کفه سنگین تری دارد مخالفان وموافقانی دارد که گاها همان الگو های متبت ومنفی زیستی را به نقد و چالش می کشانند چرا که مطالبات خود را دور ودست نیافتی می یابند.
درجامعه ای که نخبگان خانه نشین باشند نوعی مخالفت، نقد ویا اعتراض خاموش شکل می‌گیرد و جایی برای پادرمیانی و ریش سفیدان باقی نمی ماند. صداها باید توسط مجامع، انجمن ها و احزاب غیر دولتی و وابسته شنیده شود و عدم توجه به این مسئله می‌تواند مشکل ساز وبحران آفرین باشد. بطور یقین درانحصار قراردادن منابع ومنافع در مقیاس های مختلف چه کانون خانواده وچه اجتماع بزرگ ملی ویا بین المللی مخاطراتی دارد. ما نمی توانیم منتقدین را از صفوف اجتماعی حذف کنیم. نقد بصورت خودجوش، فزاینده و گاها با فرم های نرم وسخت در ادوار تاریخ بوده، هست وخواهد بود.
حتی کارهای فاخربعضی هنرمندان ممکن است در بوته نقد وبررسی قرار گیرد. یک پژوهش علمی برخوردار از مستندات نیز ممکن است در بوته نقد وبررسی و تحلیل قراربگیرد. حتی نخبگانی بیاییند و آن پژوهش را آسیب شناسی وبا عدله و مستندات بالاتری رد کنند.
ما باید برای هر پرسش، پاسخی داشته باشیم درحالیکه عدم پاسخ به یک پرسش می‌تواند مسئله ساز وحتی تنش زا باشد. ما در پیوند بین نسلی دچار خطاهای محاسباتی شدیدی شده ایم که عمده علت آنرا می‌توان در فاصله گذاری ها مورد واکاوی قرار داد. فاصله گذاری اجتماعی به تبعیض ختم می‌شود و تبعیض پیوسته، محرومیت از امتیازات موجود از منابع را مورد تاکید قرار می‌دهد. بیکاری وتشدید آن هویت اجتماعی و استقلال اقتصادی را به همراه دارد، وقتی کسی چیزی برای باختن ندارد تصمیم به خاتمه مناسبات می‌گیرد.
تصمیم به خاتمه بخشیدن به مناسبات همان نقطه برخورد سخت است که البته باید دراین حوزه به بررسی عملکرد و کارنامه ها بپردازیم. هرچند مقایسه در دهکده جهانی امری طبیعی وحقی مسلم است اما شاه کلید اصلی همان ترمیم فاصله ایجاد شده بین نسلی است که برای ترمیم آن اراده لازم است. آیا اراده ای برای پاسخگویی به پرسش‌گری ها داریم.