باسمه تعالی دولت سیزدهم با عبور از تنگناهای صعبی که با سعایت بیگانگان و بیگانه پرستان راه را دشوار می نمود کار خود را آغاز کرد. وزرا راهی وزارتخانه ها شدند تا سرنوشت چهار سال اینده کشور را رقم زنند.دیدگاههای متفاوت و چالش هایی که گریزی از آن نیست.قلمهایی که مشفقانه چراغ تجربه بر سر […]

باسمه تعالی
دولت سیزدهم با عبور از تنگناهای صعبی که با سعایت بیگانگان و بیگانه پرستان راه را دشوار می نمود کار خود را آغاز کرد. وزرا راهی وزارتخانه ها شدند تا سرنوشت چهار سال اینده کشور را رقم زنند.دیدگاههای متفاوت و چالش هایی که گریزی از آن نیست.قلمهایی که مشفقانه چراغ تجربه بر سر راه وزرا روشن می نمایند و قلم فرسایان فرسوده ای که با محیلت نقد، تردید ها و تشویش هایی پدید می آورند.از حقوق ملت و آتیه کشور دم میزنند اما جز منافع حزبی سودایی در سر نپرورانند و با استتار ضعفهای حزبی و قانون گریزی هایی که بیم دارند هویدا شود،دست پیش گرفته مبادا پس افتند.

با همه عناد و لجاجی که دارند ،اما قدرت رسانه را خوب درک کرده و فنون اقناع را به خوبی می شناسند.بار معنایی لغات را میدانند و با قیاسهای مع الفارق ،شیب لغزانی با برونداد منفی در ذهن مخاطب ایجاد می کنند.قلم به تالیف و قدم به تخریب برداشته و در لوای نقد ،به سودای ترسیم شخصیتی کاریزماتیک از خود پرداخته ،مبالغه و مغالطه در هم آمیخته تا فرصت تامل از مخاطب باز ستانند و آسوده خاطر موجبات وهن عمارت اعتماد ملی فراهم سازند. دیانتشان به انگشتری عقیق و سجده های طویل خلاصه میشود، اما دریغ از لختی پروا بر لهیب مایسطرون قلمهایشان.گویی ماموریت دارند که تمام بضاعت فکری محیلتی به کار بندند ، در میدان رسانه بتازند رجزی بخوانند :

من آنم که رستم بود پهلوان.صیادوش نفیری میزنند تا صیدی به کمند قلم آرند.خدنگ واژه بر چله نهاده و کمان مغلطه بر کشیده ، شاهین عامه نشانه میروند اما به تعبیر مولانا: ابلهی صیاد آن سایه شود…
از آن جماعتی که توهم یکه تازی میدان قلم دارند و داعیه فضل و کرماستاد الاساتید ابطح الابحار و اطنب الاوضاع المنتقد بالنفع و المنتج بالوهم استاد محمد علی ابطحی دامه افاضات و الاشارات است که گمان فرمودند پریشان حالی جامعه ای که شرنگ تلخ مرگهای کرونایی در کام و بار سنگین تورم اقتصاد بر دوش دارد فرصتی است برای القاء پریشان گویی های خود به ذهن خسته مردمی که در غم نان و محنت جان،روز به شب آرند و پگاه به عشاء.
آری حال جامعه ای که جوانانش بیم صعود قیمت دلار دارند و فرزانه پیران سرد و گرم روزگار چشیده اش شرم سقوط بهاء انسان… !!! هیچ خوب نیست. جامعه ای که کران تا کران زندگی اش در ابتهال داغ عزیزان و انتهار خویشان و غریبان هیچ خوب نیست اما این همه آشفته حالی موجبی نمی شود، پندار بیهوده نموده و پراکنده گویی های خود را در قالب هدیه هفته دولت فدیه نمایید و از خوف و رجاء هنرمندان و آتیه وزارت فرهنگ و ارشاد بنگارید و عبث انگارید که گذر زمان غبار نسیان بر سواد کارنامه ماسبق جناح مهاجرانوفیلی افشاند و استفاده ابزاری از هنرمندان را به فراموشی …

البته که وزیر محترم باید بنای برنامه های خود را بر شالوده تجارب فرهنگوران نیک نام و نیکو نهاد بگذارد و کثرت سلیقه ها را به وحدت رویه تبدیل نماید، اما سیبل نمودن برنامه های ایشان و تیر تخریب از کمان نقد کشیدن ،حنای رنگ باخته ای است که ژستهای روشنفکرانه و اطیاب مطهرانه چاره ای بر آن نتواند کرد. همان یک سطر عبارت پدر زن رییس هم اگر باشد آرام نمی گیرند کفایت می کند بر تهی بودن طبل داعیه مرافقتی که زود هنگام با ترعیب ببینید کی گفتم !!!!

پوسته بر گشاد و طشت تزویر قلم تان را از بام بر انداخت ایکاش اقای ابطحی به هنگام معاونت فرهنگی ریاست جمهوری مدیرانش را به سیلی نقد و حلوای نسیه بشارت میداد تا هنرمتدان را برای جمع اوری طومار به نفع جناح خاص سیاسی منع مینمود.بر من پدر همسری اظهارات اقای ابطحی نا معلوم است اما سو استفاده ابزاری از هنرمندان پر واضح و تنها بدان بسنده که اقای صالحی امیری وزیر فرهنگ ارشاد وقت جناح مقابل را سرزنش مینمود که به ما اشاره میکردین تا چن تا هنرمند برای بازار گرمیتان بفرستیم .اقای وزیر اصلاحات متصور انکه هنرمند نشسته تا وزیر دستور بدهد به ستاد انتخاباتی برود؟ و جو سازی اقای محمد علی ابطحی نیز در امتداد همان تصورات کودکانه

دکتر سعید نیاکوثری مدیر کانون فرهنگی هنری صبا